کمپینگ در کلرادو؛ هیجان در دیواره صخره ای استس پارک (قسمت اول)
به گزارش مجله کالارنا، اردو زنی (camping) در کلرادو در آمریکا، روی دیواره صخره استس پارک (Estes Park) یکی از هیجان انگیز ترین سفرهایی است که هر کس می تواند تجربه کند. برای آشنایی با تجربه این سفر با خبرنگاران همراه باشید.
شاید تنها افراد خاصی را بتوان پیدا کرد که از دامنه کوهی صعود نمایند و از دیواره سمت دیگر به یاری طناب و ابزارآلات سنگ نوردی فرود بیایند و شب را روی یک کابین نایلونی به نام پورتالج (portaledge) که فقط برای دو تا کیسه خواب جا دارد، روی دیواره صخره ای این کوه در ارتفاع صد متری یا بیشتر بگذرانند.
متنی که در ادامه می خوانید، از زبان نویسنده آن یعنی سارا سکولا است که چنین تجربه هیجان انگیزی را داشته است.
امروز این شخص خاص من هستم سارا سکولا به همراه راهنما و خواهرم، مجبورم اعتراف کنم با وجود اینکه ورزش های هیجان انگیز برایم جذابیت زیادی دارند اما این مورد مرا به فکر کردن بیشتر واداشت.
اردو زدن روی دیواره یک صخره تجربه ای شجاعانه است. البته برای افرادی که ناراحتی قلبی یا فوبیای ارتفاع دارند مناسب نیست! برای صخره نوردان پر دل و جراتی که از دیواره های بلند صعود می نمایند اردو زدن روی دیواره صخره ها مدت ها است که شکلی عادی به خود گرفته و چیزی نیست که موجب هراس افرادی چون هری کنت (Harry Kent) گردد.
او مالک مرکز ماجراجویی کنت کوه (Kent Mountain Adventure Center) در استس پارک در استان کلرادوی آمریکا است و طی چهل و پنج سال گذشته صعودهای متعددی را در اقصا نقاط جهان تجربه نموده است. از کوهنوردی و دیواره نوردی تا صعودهای روی یخ.
او می گوید: صعود برای من مانند مسواک زدن است و چیزی است است که من به عنوان بخشی از زندگی ام به آن می پردازم. با این همه علاقه، جای تعجبی نیست که برای اولین بار در ژوئیه 2014، شرکت او برای صعودنمایندگان بی تجربه این امکان را فراهم کرد که اردو زنی روی دیواره را تجربه نمایند.
در حالت معمول پنج تا ده سال تجربه صعود ضروری است تا فرد آمادگی لازم برای چنین صعودی را کسب کند. اما کنت با امکاناتی که در اختیار مشتریانش قرار می دهد، با حضور افراد فنی و تجهیزات لازم این غیرممکن را برای آنها فراهم می نماید که بدون احتیاج به تخصص بتوانند چنین تجربه بی نظیری را در زندگی خودشان ثبت نمایند.
من و خواهرم در یک روز آفتابی ماه ژوئن ماجراجویی خود را با یک عنصر حیاتی شروع می کنیم، خوراک! حمص برای نهار، شام چیز کیک به اضافه مقداری آب، میوه، ساندویچ های کوچک میان وعده و تخم مرغ.
بعد از یک آشنایی سریع و سی دقیقه پیاده روی در حدود ساعت یازده صبح به مرکز اردوگاه رسیدیم. راهنمای شجاع ما، تی جی سانفورد (T.J. Sanford) برای راه اندازی پورتالج به بالای دیواره رفت تا تجهیزات را فیکس کند.
بعد با طناب به زمین بازگشت و دوباره بالا رفت و وسایل را با یک سیستم قرقره ای بالا کشید و در نهایت درست قبل از اینکه ما روی پورتالج فرود بیاییم تا برای شب مستقر شویم قسمت های مختلف آن را روی هم سوار کرد.
ما می توانستیم بیشتر در فرایند آماده سازی مشارکت کنیم اما به عنوان یک فرد تازه کار به میزان کافی مشغولیت ذهنی داشتیم. حضور همیشگی آدرنالین هم مزید بر دلیل بود.
در واقع ناشناخته های بسیاری برای من وجود دارند. اول اینکه نشستن روی یک سکوی کوچک آن هم در ارتفاع نود متری از سطح زمین دقیقا چه حسی دارد؟ آیا شب مغزمان به ما اجازه خوابیدن را می دهد؟ امکانات پخت یا گرم کردن خوراکی به چه شکلی در آن بالا فراهم شده؟ و ...
ولی خیلی پیش تر از آنکه جواب این سوالات و افکار را بفهمیم زمان رفتن فرا می رسد. بالا رفتن از روی یک تخته سنگ به تخته سنگ بعدی و تماشای گیاهان همواره سبز می تواند تنها یک تفریح ساده باشد اما هر چه دیواره عمودی تر می گردد بیشتر متقاعد می شویم که انتخاب درستی نموده ایم و باید به راه خود ادامه بدهیم.
پس از گذشت یک ساعت به قله می رسیم و حالا زمان فرود آمدن روی مکان استراحتمان است.
همان طور که با طناب فرود می آیم بسیار خشنود هستم زیرا در حال اجرا دادن کاری هستم که واقعا دوست دارم. یک شاهین تیز پرواز گهگاه فریادی سر می دهد، وزش باد یک حس آرامش بخش را ایجاد می نماید. صدای طبیعت واقعا تاثیر گذار است. همه چیز عالی است.
هدف این است که مستقیما روی سکو فرود بیاییم و خود را به یک طناب دیگر قلاب کنیم. این بخش بیشتر از همواره هیجان انگیز به نظر می رسد زیرا سکو به عقب جلو و طرفین تاب می خورد و آنقدر که من انتظار داشتم ثابت نیست.
چیزی را که سانفورد پیش از این گفته بود را به خودم یادآوری می کنم:
شما همواره محکم بسته شده و حمایت می شوید. محتاط بودن نکته ای کلیدی است. شما به دو سیستم جداگانه متصل می شوید که آن را از سواری در داخل ماشین هم امن تر می نماید. شرایط شما فقط به نظر ترسناک می رسد چرا که شما از منطقه امن خود فاصله گرفته اید.
با این حال زمانی که روی سکو فرود آمدم برای بیست دقیقه توان حرکت نداشتم و بهت زده بودم. سانفورد و خواهرم هنوز در بالا بودند. هیچ مانع و حفاظی برای جلوگیری از سقوط من وجود نداشت. اما با خود فکر کردم من با طناب بسته شده ام بنابراین نمی توانم خیلی پایین پرتاب شوم!
هنگامی که خواهرم پیروز شد به سکو برسد سی دقیقه دیگر طول کشید تا احساس راحتی کنیم و نیم ساعت دیگر زمان برد تا کلاه های ایمنی خود را برداریم. انصافا من و خواهرم خیلی خوب از پس این کار برآمدیم فکر می کنم هر کسی این توانایی را نداشته باشد.
سانفورد مشتری ای را به یاد می آورد که بر اثر هیجان زیاد توانایی حرکت خود را کاملا از دست داده بود و فقط در جای خودش ثابت و با ماهیچه های منقبض خشکش زده بود.
او می گوید:
برای چنین موارد خاصی ابزاری ساخته شده تا فرد از طریق آن به بدن من متصل گردد. در چنین مواقعی مانند یک بچه قنداق شده آن فرد را تا محلی که دوباره اعتماد به نفسش را باز یابد حمل می کنم و اینجا است که شخص می تواند خودش را دوباره پیدا کند و حس هیجان بیش از حد او به احساس لذتی وصف ناشدنی تبدیل می گردد.
منبع: کجارو / edition.cnn.com